فتح الفتوح فاو، يک چشمه از قدرت بسيجيان (1)
فتح الفتوح فاو، يک چشمه از قدرت بسيجيان (1)
فتح الفتوح فاو، يک چشمه از قدرت بسيجيان (1)
نويسنده: دکتر حسين علايي
در دوران دفاع مقدس، نبردهاي بسياري براي بيرون راندن ارتش متجاوز از سرزمينهاي اشغالي ايران و نيز براي ايجاد فشار نظامي بر قواي دشمن، جهت پايان دادن به جنگ تحميلي انجام شده است. برخي از اين نبردها در ادامه تلاش براي دفع تجاوز دشمن، در خاک دشمن انجام شده است. يکي از عملياتهاي بسيار مهم هم از نظر تعيين استراتژي عملياتي مناسب و نيز بهکارگيري تاکتيکهاي اجرايي بسيار دقيق و همچنين ارزش تعيين کننده سياسي، عمليات حمله به شبه جزيره فاو در خاک عراق بوده است. طبيعتاً طرحريزي چنين عملياتي و نيز ديگر نبردهايي که در سرزمين دشمن رخ داد، براي فتح نظامي کشور عراق، نبوده است بلکه هدف اساسي آنها رساندن دشمن به نقطهاي بوده است که از تحميل جنگ بر ايران پشيمان شده و در آينده نيز تصور انجام چنين كارهايي را در ذهن خود نپرورد. در اينجا مختصر نگاهي و گذرا به عمليات والفجر 8 که در خاک دشمن انجام شد خواهيم داشت.
نبرد فاو در ششمين سال جنگ تحميلي و در روز 20 بهمن سال 1364 در مرز جنوبي استان خوزستان و در جنوب جزيره آبادان، صورت گرفت. اين عمليات در منطقه بسيار حساسي انجام شد، زيرا از يک طرف در مرز اروندرود قرار داشت که رژيم بعثي عراق به بهانه تسلط بر آن، جنگ با ايران را آغاز کرده بود و از طرفي در تنها راه ارتباطي کشور عراق با درياي خليجفارس قرار داشت و ارتباط بندر امالقصر را از راه خورعبدالله با خليجفارس برقرار ميکرد.
از سوي ديگر، تنها اسکلههاي نفتي عراق به نامهاي «البکر» و «الاميه» در محدوده اين منطقه قرار دارند. زمين منطقه عمليات نيز يکي از زمينهاي پيچيده جنگي و عملياتي، در آن زمان بود، به گونهاي كه شامل انواع عوارض زمين از جمله رودخانه، نهر، نخلستان، باتلاق، چولان، جاده، روستا، شهر، ساحل، نمکزار، دشت، اسکله و بندر ميشد. براي طراحي عمليات در اين منطقه، علاوه بر آنکه بايد تواناييها و نحوه گسترش و آرايش دفاعي دشمن در نظر گرفته ميشد، بايد جنگ با عوارض طبيعي زمين نيز مورد توجه قرار ميگرفت؛ عوارضي مانند رودخانه، نهر، نخلستان، باتلاق و... .
همچنين طرحريزان عمليات بايد جنگ با عوارض مصنوعي ايجاد شده در زمين را هم مد نظر قرار ميدادند؛ عوارضي مانند انواع موانع، سيم خاردار، ميلههاي خورشيدي شکل و ميدانهاي مين و ... .
از سوي ديگر، از آنجا که مهمترين مسئله پس از شکستن خط اول دشمن و تصور منطقه عملياتي و رسيدن به هدف، انتخاب خط دفاعي مناسب براي مقابله با پاتکهاي وسيع دشمن بود؛ بنابراين، در طرحريزي عمليات بايد در انتخاب اين منطقه دفاعي، دقت بسياري به خرج داده ميشد تا با استفاده از بيشترين عوارض طبيعي زمين، مثل درياچه نمک، بتوان منطقه تصرف شده را براي مدت معيني حفظ كرد.
از طرفي تاکتيک سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، در طرحريزي هر نوع عمليات، پرهيز از تک جبههاي و تلاش براي دور زدن دشمن و يا نفوذ عميق و ايجاد رخنه گسترده در خطوط دشمن بود، براي همين، طرحريزي عمليات با توجه به محدوديتهاي نحوه تدارک نيروها و نيز چگونگي انجام پشتيباني از نيروهاي عمل کننده به دليل محاصره بودن زمين منطقه عمليات از سوي رودخانه اروندرود از سويي و نيز درياي خليجفارس از سوي ديگر، يکي از پيچيدهترين طرحريزيهاي نظامي و تاکتيکي به شمار ميرفت. اگر برتري هوايي ارتش بعثي و نيز قدرت تحرک و توان جابجايي يگانهاي دشمن نيز بر مشکلات فوق افزوده شود، برنامهريزي و طراحي چنين عملياتي از اطلاعات بسيار دقيق و به هنگام و نيز از طرح مانور درخور و مناسبي حکايت ميکند. با مطالعه روي نحوه برنامهريزي و چگونگي انجام عمليات والفجر 8، مشخص ميشود که فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامي توانستهاند با استنباط درست از وضعيت دشمن، شرايط زمين مورد نظر براي عمليات و همچنين توان رزمي در اختيار، اين عمليات را طراحي و اجرا كند.
بنابراين، پياده کردن دانش و خبرگي فرماندهان اين عمليات ميتواند کمک شاياني به مدل سازي آن و
توسعه بازي جنگ و سناريو سازي براي نبردهاي احتمالي آينده بنمايد.
در آن زمان، مهمترين مسئله براي پايان جنگ، روشن شدن آغاز کننده جنگ و کشور متجاوز براي افکار عمومي جهاني و نيز جامعه بينالمللي بود. به همين منظور، حضرت امام خميني اصرار داشتند که بايد مسئول جنگ مشخص شود تا مشروعيت و امکان تجاوز به ايران در ذهن همسايگان ايران و قدرتهاي بزرگ شکل نگيرد.
بنابراين انجام نبرد فاو در آن شرايط زماني، مورد نياز مسئولان کشور و مردم چشم انتظار پيروزيهاي درخشان بود. همچنين اجراي عمليات والفجر 8، ميتوانست روحيه جديدي براي فرماندهان و طراحان عملياتي به وجود آورده و موجب نشاط رزمي در آنان شده و نيز قدرت دفاعي و عملياتي رزمندگان اسلام را بالا برده و يک بار ديگر نشان دهد بهکارگيري ابتکار عمل، قدرت خلاقيت و تفکر و به دست آوردن اطلاعات درست از دشمن، ميتواند برتري نظامي در صحنه نبرد را به همراه داشته باشد و دشمن را منفعل كند. از طرفي به لحاظ موقعيت جغرافيايي شمال خليجفارس و منطقه فاو، عمليات والفجر 8 از اهداف سياسي و نظامي ويژهاي برخوردار بود که مهمترين نتايجي که از آن، حاصل شد عبارت بودند از:
1ـ تصرف شهر فاو و تأسيسات بندري آن
شهر فاو در کنار رودخانه اروند داراي اسکلههاي کوچکي بود که از آن براي پهلوگيري شناورهاي سبک و کشتيهاي با آب خور کم، استفاده ميشد. انبارهاي ذخيره نفت و نيز تلمبه خانههاي مربوط به صدور نفت عراق از طريق پايانه نفتي «البکر» نيز در کنار اين شهر به سمت ساحل خورعبدالله، قرار داشت.
2ـ تصرف بخش انتهايي اروندرود و تسلط بر بخشي ديگر از آن که در مجموع بيش از بيست کيلومتر طول ميشد.
3ـ تأمين خور موسي و امکان رفتوآمد کشتيراني امن به بندر امام خميني(ره)
4ـ تهديد بندر ام القصر، محل استقرار ناوگان نيروي دريايي عراق
5ـ تأمين امنيت کشتيراني در شمال خليجفارس و کمک به افزايش امنيت در جزيره نفتي خارک
6ـ انهدام و يا تصرف سکوهاي پرتاب موشکهاي ضد سطحي HY2 در رأس البيشه
7ـ انسداد راه رفتوآمد ناوگان نظامي و تدارکاتي رژيم بعثي عراق به خليجفارس از راه خور عبدالله
8ـ ايجاد فشار رواني بر کشورهاي عضو شوراي همکاري خليجفارس براي قطع حمايتهاي مالي، نظامي، سياسي و تبليغاتي از رژيم صدام.
1ـ حساسيت نسبتاً کم دشمن نسبت به اين منطقه و غافلگير بودن منطقي نسبت به آن
دشمن با ديدگاه کلاسيک خود تصور يک عمليات گسترده از سوي قواي ايران با گذر از مانع اروندرود را نداشت. او حداکثر احتمال يک تک نفوذي و يا انجام يک عمليات محدود را از سوي رزمندگان اسلام در اين منطقه ميداد که پس از عمليات و تهاجم و گرفتن يک سرپل کوچک، دوباره قواي ايراني به مواضع خود باز ميگردند.
در يکي از اسناد به دست آمده پس از تصرف محل قرارگاه لشكر 26 ارتش بعثي در جريان عمليات والفجر 8، نامهاي از فرمانده تيپ 111 به فرمانده سپاه سوم ارتش عراق ديده شد که در آن، فرمانده تيپ در گزارش خود نوشته بود که چهارصد دستگاه لودر، بولدزر و کاميون ايراني در حال انجام فعاليتهاي مهندسي در ميان نخلستانهاي اطراف اروندرود هستند و او با آوردن قراين و شواهدي که از مشاهده فعاليتهاي گوناگون رزمندگان اسلام جمعبندي کرده بود، به اين نتيجه رسيده بود که ايرانيها ميخواهند در اينجا عمليات كنند، ولي ماهر عبدالرشيد فرمانده سپاه سوم در جواب وي نوشته بود که ايرانيها ميخواهند ما را در منطقه آبادان و فاو فريب دهند و شما بيخود ترس توي دل نيروها نيانداز، ما بهتر ميدانيم که ايران کجا ميخواهد عمليات انجام دهد.
2ـ ضعف خطوط پدافندي دشمن در اين منطقه نسبت به ديگر خطوط دفاعي جبههها به دليل:
الف) تصور دشمن از اروندرود به عنوان يک مانع قوي
ب) امکان نداشتن ايجاد استحکامات فراوان و احداث موانع مصنوعي گسترده در جلوي خط اول با توجه به نزديکي سنگرهاي دشمن در کنار رودخانه، دشمن بين سنگرهاي خود و آب اروندرود در شرايط جزر را با انواع موانع مصنوعي، از جمله ميلگردهاي خورشيدي و سيمهاي خاردار و ميادين مين پوشانده بود تا غواصان و رزمندگان پياده نتوانند از آن بگذرند.
4ـ نبود عمق دفاعي مناسب در خطوط دشمن به دليل غير ممکن بودن ايجاد ردههاي گوناگون پدافندي به خاطر شرايط نامطلوب زمين.
5ـ وجود جناحين امن براي نيروي تک کننده پس از تصرف مثلث فاو و محدود شدن دفاع از آن، تنها به يک جبهه.
6ـ مجبور ساختن دشمن به جنگيدن در سرزمين و در زماني که ارتش بعثي، تمايل به درگير شدن در آن نداشت.
بنابراين، قرارگاه خاتمالانبياء (ص) براي غافلگير کردن دشمن كارهاي زير را انجام داد:
الف) نقل و انتقال تجهيزات نظامي و نيروهاي رزمنده در شرايط علني و نيز استتار شده و ستون کشيهاي ظاهري و مکرر به ويژه چند روز پيش از آغاز عمليات والفجر 8
ب) تقويت خطوط اول و استقرار نيروهاي اطلاعات عمليات به منظور برخورد و دستگيري نيروهاي نفوذي و اطلاعاتي دشمن.
پ) استقرار سايت موشکي پدافند هوايي هاگ در منطقه عمومي هور که به مفهوم آمادگي قواي اسلام براي يک عمليات جديد است.
ت) اقدام به شناسايي مواضع دشمن و به دست آوردن اطلاعات از يگانهاي ارتش بعثي مستقر در اين منطقه.
ث ـ فرستادن فرماندهان يگانهاي خط شکن سپاه و نيز برخي از مسئولان اطلاعات عمليات قرارگاههاي تاکتيکي به منطقه هور، تا توجه دشمن و نيز عناصر جاسوسي وي به حضور آنها جلب شود. بايد توجه داشت که يکي از راههاي يافتن منطقه عملياتي رزمندگان اسلام، کنترل دشمن در نقاطي بود که اين افراد در آن رفتوآمد ميکرده و فعال ميشدند.
در منطقه فاو، کل يگانهاي اين قرارگاه پس از 48 ساعت به منطقه والفجر 8 منتقل و مأموريت دفاع حول محور جاده استراتژيک را بر عهده گرفتند.
الف) واحدهاي دژباني در همه راههاي ورود به منطقه مستقر شده و در نقاط ايست و بازرسي از رفتوآمد يگانها و رزمندگاني که حضورشان در اين ناحيه ضروري نبود جلوگيري ميکردند و عبور خودروهاي مهندسي و يا تجهيزات جنگي و يا فرماندهان تاکتيکي فقط با کارت رفتوآمد ويژه امکان پذير ميبود. البته پيش از آن همه فرماندهان قرارگاهها و لشكرها و تيپها و ديگر يگانهاي پشتيبان خدمات رزمي، توجيه شده بودند که براي رفتوآمدهاي ضروري با استفاده از تاريکي شب و با چراغ خاموش و با کم ترين سر و صدا به انجام مأموريت خود بپردازند. لازم به ذکر است که با استفاده از اين تدابير ظرف سه ماه بزرگ ترين عمليات مهندسي که در شرايط عادي به دو سال وقت نياز داشت، براي آماده کردن شرايط عمليات در مناطق نزديک به خط تماس، انجام گرفت.
ب) به منظور استقرار تدريجي يگانهاي تک کننده و به وجود نيامدن حساسيت در دشمن، يگانهاي مرزي ژاندارمري مستقر در کنار اروندرود با واحدهاي سپاه ولي با همان شکل و شمايل و با همان سلاح ها، تعويض شدند و ميزان آتش اجرا شده از سوي واحدهاي ژاندارمري بر روي مواضع دشمن، از سوي يگانهاي سپاه، حفظ شد تا دشمن متوجه تغيير يگانها در خط نشود.
پ) از شش ماه قبل از آغاز عمليات، تنها سه نفر از هر يگان در جريان عمليات در اين منطقه قرار گرفتند که عبارت بودند از فرمانده، قائم مقام و مسئول اطلاعات عمليات هر واحد.
ت ـ اجازه افزايش فرکانسهاي ارتباط بيسيم بيش از آنچه پيشتر در منطقه موجود بود به يگانها داده نشد و آنها براي ارتباطات خود فقط مجاز به استفاده از سيستم ارتباط با سيم که امکان شنود از سوي دشمن را نداشته باشد داشتند.
حتي فرماندهان گردانهاي غواص در حين آغاز عمليات نيز از استفاده از بيسيم خودداري كرده و با خود تلفنهاي قورباغهاي را به همراه سيم مربوطه از اروندرود عبور داده و به ساحل دشمن بردند تا بتوانند وضعيت نيروهاي خط شکن را به ردههاي بالاي خود با اطمينان، گزارش دهند.
پنج روز پيش از آغاز عمليات، اطراف قرارگاه مرکزي خاتمالانبيا از سوي هواپيماهاي دشمن بمباران شد. برخي از فرماندهان اين بمباران را ناشي از لو رفتن عمليات و به هم خوردن غافلگيري ارزيابي ميکردند ولي با بررسيهاي بيشتر معلوم شد که هواپيماهاي ارتش بعثي براي حمله به نفتکشي در خليجفارس که نفت صادراتي ايران را حمل ميکرد اعزام شده بودند که در بازگشت از مأموريت، بمبهاي مصرف نشده را به طور اتفاقي در ميان نخلستانهاي ايران رها کردهاند. چنانچه اين کنترل اطلاعاتي وجود نداشت، ممکن بود به اشتباه اين اقدام دشمن، تفسير نادرست شده و باعث تأثير بر عمليات شود.
چند روز قبل از عمليات تعدادي از فرماندهان عالي رتبه از ستاد کل ارتش بعثي از منطقه فاو بازديد کرده و پس از مشاهده شرايط اروندرود، به اين نتيجه رسيده بودند که مشکلات عبور از رودخانه اروند آن چنان زياد است که امکان يک تک گسترده از سوي ايرانيان در اين منطقه متصور نيست.
بنابراين ميتوان اينگونه برداشت کرد که عامل اصلي غافلگير شدن دشمن، نبود درک درست ستاد ارتش بعثي از استراتژي ايران در آن زمان و نيز برنامهريزيهاي گسترده سپاه براي انجام يک عمليات کاملاً موفق بود.
از طرفي تراکم بيش از حد يگانهاي نظامي در اين منطقه موجب آسيبپذيري آنها ميشد.
عمق آب رودخانه اروندرود، که از درياي خليجفارس تأثير ميپذيرفت به طور متوسط به 8 متر ميرسيد، به گونهاي كه امکان کشتيراني در آن را فراهم ميآورد و کشتيهاي تا 30 هزار تني قبل از آغاز جنگ در آن رفتوآمد ميکردند، ولي به دليل بروز جنگ، سالها بود که در اين رودخانه کشتيراني صورت نگرفته بود و چون لايروبي هم نشده بود، براي همين، رفتوآمد کشتيها در آن، مستلزم آب نگاري جديد ميبود، ولي در عين حال براي عبور يدککشهاي سبک و بارجهاي باربري و نيز لنجها به شرطي که ناخداي آنها آشنا به وضع رودخانه ميبود، مشکلي ايجاد نميکرد. عرض اين رودخانه بين 650 تا بيش از 1000 متر است و پل زدن بر آن، شرايط ويژهاي را ميطلبيد. در ساحل رودخانه، پوششي از چولان (بوتههاي بلند) و ني وجود داشت. ارتفاع چولانها به حداکثر 5/1متر و ارتفاع نيها به 3 تا 4 متر ميرسيد، به گونهاي که رزمندگان به راحتي ميتوانستند در ميان آنها مخفي شوند، ولي همين امر از گسترش يگانهاي مانوري در آنها، جلوگيري ميکرد. همچنين، نخلستانهاي بزرگي در دو طرف ساحل اروندرود در سَمت خودي و دشمن وجود داشت که عمق آن بين 2 تا 5 کيلومتر متغير بود و زمين اطراف آن اغلب سست و نامناسب براي رفتوآمد واحدهاي رزمي ميبود. اين نخلستان ها، زمين منطقه عمليات را به دو بخش جدا استتار شده و بدون پوشش، تقسيم ميکرد و براي يگانهاي رزمي، محدوديت فراواني را ايجاد مينمود.
پس به طور خلاصه، وضعيت منطقه عمليات يا زمين درگيري مجموعهاي بود از عوارضي شامل:
1- سرزمين باتلاقي
2- نمک زار
3- رودخانه
4- نخلستان
5- شهر
6- روستا
7- چولان
8- جادههاي آنتني عمود بر اروندرود
9- درياچه نمک
10- همجواري با دريا در خورعبدالله
11- نهرهاي متعدد متصل به اروندرود.
عوارض طبيعي فوق سرزمين نسبتاً پيچيدهاي را براي انجام يک تک موفق ايجاد کرده بود که در ترکيب با عوارض مصنوعي که دشمن در ساحل دور اروندرود به وجود آورده بود، موجب ابهام بسياري در برنامهريزي براي آفند در اين منطقه ميشد، ولي از آنجا که ارزش نظامي و سياسي اين منطقه براي رژيم بعثي عراق، فوقالعاده مهم بود؛ بنابراين، بايد طراحان عمليات عوارض فوق را به عنوان مشکلات طرح عملياتي ملاحظه نموده و براي فايق شدن بر آنها راهکارهاي مناسب تاکتيکي در نظر ميگرفتند؛ بنابراين، فرماندهي قرارگاه خاتم الانبياء(ص) تصميم گرفت تا نحوه عبور از رودخانه، چگونگي جنگيدن در نخلستان، باتلاق و شيوه درگيريهاي شهري را به رزمندگان لشكرها و تيپهاي شرکت کننده در اين عمليات، آموزش دهد.
/خ
نبرد فاو در ششمين سال جنگ تحميلي و در روز 20 بهمن سال 1364 در مرز جنوبي استان خوزستان و در جنوب جزيره آبادان، صورت گرفت. اين عمليات در منطقه بسيار حساسي انجام شد، زيرا از يک طرف در مرز اروندرود قرار داشت که رژيم بعثي عراق به بهانه تسلط بر آن، جنگ با ايران را آغاز کرده بود و از طرفي در تنها راه ارتباطي کشور عراق با درياي خليجفارس قرار داشت و ارتباط بندر امالقصر را از راه خورعبدالله با خليجفارس برقرار ميکرد.
از سوي ديگر، تنها اسکلههاي نفتي عراق به نامهاي «البکر» و «الاميه» در محدوده اين منطقه قرار دارند. زمين منطقه عمليات نيز يکي از زمينهاي پيچيده جنگي و عملياتي، در آن زمان بود، به گونهاي كه شامل انواع عوارض زمين از جمله رودخانه، نهر، نخلستان، باتلاق، چولان، جاده، روستا، شهر، ساحل، نمکزار، دشت، اسکله و بندر ميشد. براي طراحي عمليات در اين منطقه، علاوه بر آنکه بايد تواناييها و نحوه گسترش و آرايش دفاعي دشمن در نظر گرفته ميشد، بايد جنگ با عوارض طبيعي زمين نيز مورد توجه قرار ميگرفت؛ عوارضي مانند رودخانه، نهر، نخلستان، باتلاق و... .
همچنين طرحريزان عمليات بايد جنگ با عوارض مصنوعي ايجاد شده در زمين را هم مد نظر قرار ميدادند؛ عوارضي مانند انواع موانع، سيم خاردار، ميلههاي خورشيدي شکل و ميدانهاي مين و ... .
از سوي ديگر، از آنجا که مهمترين مسئله پس از شکستن خط اول دشمن و تصور منطقه عملياتي و رسيدن به هدف، انتخاب خط دفاعي مناسب براي مقابله با پاتکهاي وسيع دشمن بود؛ بنابراين، در طرحريزي عمليات بايد در انتخاب اين منطقه دفاعي، دقت بسياري به خرج داده ميشد تا با استفاده از بيشترين عوارض طبيعي زمين، مثل درياچه نمک، بتوان منطقه تصرف شده را براي مدت معيني حفظ كرد.
از طرفي تاکتيک سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، در طرحريزي هر نوع عمليات، پرهيز از تک جبههاي و تلاش براي دور زدن دشمن و يا نفوذ عميق و ايجاد رخنه گسترده در خطوط دشمن بود، براي همين، طرحريزي عمليات با توجه به محدوديتهاي نحوه تدارک نيروها و نيز چگونگي انجام پشتيباني از نيروهاي عمل کننده به دليل محاصره بودن زمين منطقه عمليات از سوي رودخانه اروندرود از سويي و نيز درياي خليجفارس از سوي ديگر، يکي از پيچيدهترين طرحريزيهاي نظامي و تاکتيکي به شمار ميرفت. اگر برتري هوايي ارتش بعثي و نيز قدرت تحرک و توان جابجايي يگانهاي دشمن نيز بر مشکلات فوق افزوده شود، برنامهريزي و طراحي چنين عملياتي از اطلاعات بسيار دقيق و به هنگام و نيز از طرح مانور درخور و مناسبي حکايت ميکند. با مطالعه روي نحوه برنامهريزي و چگونگي انجام عمليات والفجر 8، مشخص ميشود که فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامي توانستهاند با استنباط درست از وضعيت دشمن، شرايط زمين مورد نظر براي عمليات و همچنين توان رزمي در اختيار، اين عمليات را طراحي و اجرا كند.
بنابراين، پياده کردن دانش و خبرگي فرماندهان اين عمليات ميتواند کمک شاياني به مدل سازي آن و
توسعه بازي جنگ و سناريو سازي براي نبردهاي احتمالي آينده بنمايد.
اهداف عمليات
در آن زمان، مهمترين مسئله براي پايان جنگ، روشن شدن آغاز کننده جنگ و کشور متجاوز براي افکار عمومي جهاني و نيز جامعه بينالمللي بود. به همين منظور، حضرت امام خميني اصرار داشتند که بايد مسئول جنگ مشخص شود تا مشروعيت و امکان تجاوز به ايران در ذهن همسايگان ايران و قدرتهاي بزرگ شکل نگيرد.
بنابراين انجام نبرد فاو در آن شرايط زماني، مورد نياز مسئولان کشور و مردم چشم انتظار پيروزيهاي درخشان بود. همچنين اجراي عمليات والفجر 8، ميتوانست روحيه جديدي براي فرماندهان و طراحان عملياتي به وجود آورده و موجب نشاط رزمي در آنان شده و نيز قدرت دفاعي و عملياتي رزمندگان اسلام را بالا برده و يک بار ديگر نشان دهد بهکارگيري ابتکار عمل، قدرت خلاقيت و تفکر و به دست آوردن اطلاعات درست از دشمن، ميتواند برتري نظامي در صحنه نبرد را به همراه داشته باشد و دشمن را منفعل كند. از طرفي به لحاظ موقعيت جغرافيايي شمال خليجفارس و منطقه فاو، عمليات والفجر 8 از اهداف سياسي و نظامي ويژهاي برخوردار بود که مهمترين نتايجي که از آن، حاصل شد عبارت بودند از:
1ـ تصرف شهر فاو و تأسيسات بندري آن
شهر فاو در کنار رودخانه اروند داراي اسکلههاي کوچکي بود که از آن براي پهلوگيري شناورهاي سبک و کشتيهاي با آب خور کم، استفاده ميشد. انبارهاي ذخيره نفت و نيز تلمبه خانههاي مربوط به صدور نفت عراق از طريق پايانه نفتي «البکر» نيز در کنار اين شهر به سمت ساحل خورعبدالله، قرار داشت.
2ـ تصرف بخش انتهايي اروندرود و تسلط بر بخشي ديگر از آن که در مجموع بيش از بيست کيلومتر طول ميشد.
3ـ تأمين خور موسي و امکان رفتوآمد کشتيراني امن به بندر امام خميني(ره)
4ـ تهديد بندر ام القصر، محل استقرار ناوگان نيروي دريايي عراق
5ـ تأمين امنيت کشتيراني در شمال خليجفارس و کمک به افزايش امنيت در جزيره نفتي خارک
6ـ انهدام و يا تصرف سکوهاي پرتاب موشکهاي ضد سطحي HY2 در رأس البيشه
7ـ انسداد راه رفتوآمد ناوگان نظامي و تدارکاتي رژيم بعثي عراق به خليجفارس از راه خور عبدالله
8ـ ايجاد فشار رواني بر کشورهاي عضو شوراي همکاري خليجفارس براي قطع حمايتهاي مالي، نظامي، سياسي و تبليغاتي از رژيم صدام.
دلايل انتخاب منطقه فاو
1ـ حساسيت نسبتاً کم دشمن نسبت به اين منطقه و غافلگير بودن منطقي نسبت به آن
دشمن با ديدگاه کلاسيک خود تصور يک عمليات گسترده از سوي قواي ايران با گذر از مانع اروندرود را نداشت. او حداکثر احتمال يک تک نفوذي و يا انجام يک عمليات محدود را از سوي رزمندگان اسلام در اين منطقه ميداد که پس از عمليات و تهاجم و گرفتن يک سرپل کوچک، دوباره قواي ايراني به مواضع خود باز ميگردند.
در يکي از اسناد به دست آمده پس از تصرف محل قرارگاه لشكر 26 ارتش بعثي در جريان عمليات والفجر 8، نامهاي از فرمانده تيپ 111 به فرمانده سپاه سوم ارتش عراق ديده شد که در آن، فرمانده تيپ در گزارش خود نوشته بود که چهارصد دستگاه لودر، بولدزر و کاميون ايراني در حال انجام فعاليتهاي مهندسي در ميان نخلستانهاي اطراف اروندرود هستند و او با آوردن قراين و شواهدي که از مشاهده فعاليتهاي گوناگون رزمندگان اسلام جمعبندي کرده بود، به اين نتيجه رسيده بود که ايرانيها ميخواهند در اينجا عمليات كنند، ولي ماهر عبدالرشيد فرمانده سپاه سوم در جواب وي نوشته بود که ايرانيها ميخواهند ما را در منطقه آبادان و فاو فريب دهند و شما بيخود ترس توي دل نيروها نيانداز، ما بهتر ميدانيم که ايران کجا ميخواهد عمليات انجام دهد.
2ـ ضعف خطوط پدافندي دشمن در اين منطقه نسبت به ديگر خطوط دفاعي جبههها به دليل:
الف) تصور دشمن از اروندرود به عنوان يک مانع قوي
ب) امکان نداشتن ايجاد استحکامات فراوان و احداث موانع مصنوعي گسترده در جلوي خط اول با توجه به نزديکي سنگرهاي دشمن در کنار رودخانه، دشمن بين سنگرهاي خود و آب اروندرود در شرايط جزر را با انواع موانع مصنوعي، از جمله ميلگردهاي خورشيدي و سيمهاي خاردار و ميادين مين پوشانده بود تا غواصان و رزمندگان پياده نتوانند از آن بگذرند.
4ـ نبود عمق دفاعي مناسب در خطوط دشمن به دليل غير ممکن بودن ايجاد ردههاي گوناگون پدافندي به خاطر شرايط نامطلوب زمين.
5ـ وجود جناحين امن براي نيروي تک کننده پس از تصرف مثلث فاو و محدود شدن دفاع از آن، تنها به يک جبهه.
6ـ مجبور ساختن دشمن به جنگيدن در سرزمين و در زماني که ارتش بعثي، تمايل به درگير شدن در آن نداشت.
روشهاي اِعمال غافلگيري
بنابراين، قرارگاه خاتمالانبياء (ص) براي غافلگير کردن دشمن كارهاي زير را انجام داد:
1ـ طرحريزي عمليات فريب
الف) نقل و انتقال تجهيزات نظامي و نيروهاي رزمنده در شرايط علني و نيز استتار شده و ستون کشيهاي ظاهري و مکرر به ويژه چند روز پيش از آغاز عمليات والفجر 8
ب) تقويت خطوط اول و استقرار نيروهاي اطلاعات عمليات به منظور برخورد و دستگيري نيروهاي نفوذي و اطلاعاتي دشمن.
پ) استقرار سايت موشکي پدافند هوايي هاگ در منطقه عمومي هور که به مفهوم آمادگي قواي اسلام براي يک عمليات جديد است.
ت) اقدام به شناسايي مواضع دشمن و به دست آوردن اطلاعات از يگانهاي ارتش بعثي مستقر در اين منطقه.
ث ـ فرستادن فرماندهان يگانهاي خط شکن سپاه و نيز برخي از مسئولان اطلاعات عمليات قرارگاههاي تاکتيکي به منطقه هور، تا توجه دشمن و نيز عناصر جاسوسي وي به حضور آنها جلب شود. بايد توجه داشت که يکي از راههاي يافتن منطقه عملياتي رزمندگان اسلام، کنترل دشمن در نقاطي بود که اين افراد در آن رفتوآمد ميکرده و فعال ميشدند.
2ـ برنامهريزي براي اجراي تک پشتيباني
3ـ طرح ريزي عمليات محدود و ايذايي
در منطقه فاو، کل يگانهاي اين قرارگاه پس از 48 ساعت به منطقه والفجر 8 منتقل و مأموريت دفاع حول محور جاده استراتژيک را بر عهده گرفتند.
4ـ عمليات حفظ اطلاعات
الف) واحدهاي دژباني در همه راههاي ورود به منطقه مستقر شده و در نقاط ايست و بازرسي از رفتوآمد يگانها و رزمندگاني که حضورشان در اين ناحيه ضروري نبود جلوگيري ميکردند و عبور خودروهاي مهندسي و يا تجهيزات جنگي و يا فرماندهان تاکتيکي فقط با کارت رفتوآمد ويژه امکان پذير ميبود. البته پيش از آن همه فرماندهان قرارگاهها و لشكرها و تيپها و ديگر يگانهاي پشتيبان خدمات رزمي، توجيه شده بودند که براي رفتوآمدهاي ضروري با استفاده از تاريکي شب و با چراغ خاموش و با کم ترين سر و صدا به انجام مأموريت خود بپردازند. لازم به ذکر است که با استفاده از اين تدابير ظرف سه ماه بزرگ ترين عمليات مهندسي که در شرايط عادي به دو سال وقت نياز داشت، براي آماده کردن شرايط عمليات در مناطق نزديک به خط تماس، انجام گرفت.
ب) به منظور استقرار تدريجي يگانهاي تک کننده و به وجود نيامدن حساسيت در دشمن، يگانهاي مرزي ژاندارمري مستقر در کنار اروندرود با واحدهاي سپاه ولي با همان شکل و شمايل و با همان سلاح ها، تعويض شدند و ميزان آتش اجرا شده از سوي واحدهاي ژاندارمري بر روي مواضع دشمن، از سوي يگانهاي سپاه، حفظ شد تا دشمن متوجه تغيير يگانها در خط نشود.
پ) از شش ماه قبل از آغاز عمليات، تنها سه نفر از هر يگان در جريان عمليات در اين منطقه قرار گرفتند که عبارت بودند از فرمانده، قائم مقام و مسئول اطلاعات عمليات هر واحد.
ت ـ اجازه افزايش فرکانسهاي ارتباط بيسيم بيش از آنچه پيشتر در منطقه موجود بود به يگانها داده نشد و آنها براي ارتباطات خود فقط مجاز به استفاده از سيستم ارتباط با سيم که امکان شنود از سوي دشمن را نداشته باشد داشتند.
حتي فرماندهان گردانهاي غواص در حين آغاز عمليات نيز از استفاده از بيسيم خودداري كرده و با خود تلفنهاي قورباغهاي را به همراه سيم مربوطه از اروندرود عبور داده و به ساحل دشمن بردند تا بتوانند وضعيت نيروهاي خط شکن را به ردههاي بالاي خود با اطمينان، گزارش دهند.
5ـ کنترل اطلاعاتي دشمن
پنج روز پيش از آغاز عمليات، اطراف قرارگاه مرکزي خاتمالانبيا از سوي هواپيماهاي دشمن بمباران شد. برخي از فرماندهان اين بمباران را ناشي از لو رفتن عمليات و به هم خوردن غافلگيري ارزيابي ميکردند ولي با بررسيهاي بيشتر معلوم شد که هواپيماهاي ارتش بعثي براي حمله به نفتکشي در خليجفارس که نفت صادراتي ايران را حمل ميکرد اعزام شده بودند که در بازگشت از مأموريت، بمبهاي مصرف نشده را به طور اتفاقي در ميان نخلستانهاي ايران رها کردهاند. چنانچه اين کنترل اطلاعاتي وجود نداشت، ممکن بود به اشتباه اين اقدام دشمن، تفسير نادرست شده و باعث تأثير بر عمليات شود.
6ـ انتخاب منطقه غافلگير کننده
چند روز قبل از عمليات تعدادي از فرماندهان عالي رتبه از ستاد کل ارتش بعثي از منطقه فاو بازديد کرده و پس از مشاهده شرايط اروندرود، به اين نتيجه رسيده بودند که مشکلات عبور از رودخانه اروند آن چنان زياد است که امکان يک تک گسترده از سوي ايرانيان در اين منطقه متصور نيست.
بنابراين ميتوان اينگونه برداشت کرد که عامل اصلي غافلگير شدن دشمن، نبود درک درست ستاد ارتش بعثي از استراتژي ايران در آن زمان و نيز برنامهريزيهاي گسترده سپاه براي انجام يک عمليات کاملاً موفق بود.
موقعيت مکاني منطقه عمليات
از طرفي تراکم بيش از حد يگانهاي نظامي در اين منطقه موجب آسيبپذيري آنها ميشد.
عمق آب رودخانه اروندرود، که از درياي خليجفارس تأثير ميپذيرفت به طور متوسط به 8 متر ميرسيد، به گونهاي كه امکان کشتيراني در آن را فراهم ميآورد و کشتيهاي تا 30 هزار تني قبل از آغاز جنگ در آن رفتوآمد ميکردند، ولي به دليل بروز جنگ، سالها بود که در اين رودخانه کشتيراني صورت نگرفته بود و چون لايروبي هم نشده بود، براي همين، رفتوآمد کشتيها در آن، مستلزم آب نگاري جديد ميبود، ولي در عين حال براي عبور يدککشهاي سبک و بارجهاي باربري و نيز لنجها به شرطي که ناخداي آنها آشنا به وضع رودخانه ميبود، مشکلي ايجاد نميکرد. عرض اين رودخانه بين 650 تا بيش از 1000 متر است و پل زدن بر آن، شرايط ويژهاي را ميطلبيد. در ساحل رودخانه، پوششي از چولان (بوتههاي بلند) و ني وجود داشت. ارتفاع چولانها به حداکثر 5/1متر و ارتفاع نيها به 3 تا 4 متر ميرسيد، به گونهاي که رزمندگان به راحتي ميتوانستند در ميان آنها مخفي شوند، ولي همين امر از گسترش يگانهاي مانوري در آنها، جلوگيري ميکرد. همچنين، نخلستانهاي بزرگي در دو طرف ساحل اروندرود در سَمت خودي و دشمن وجود داشت که عمق آن بين 2 تا 5 کيلومتر متغير بود و زمين اطراف آن اغلب سست و نامناسب براي رفتوآمد واحدهاي رزمي ميبود. اين نخلستان ها، زمين منطقه عمليات را به دو بخش جدا استتار شده و بدون پوشش، تقسيم ميکرد و براي يگانهاي رزمي، محدوديت فراواني را ايجاد مينمود.
پس به طور خلاصه، وضعيت منطقه عمليات يا زمين درگيري مجموعهاي بود از عوارضي شامل:
1- سرزمين باتلاقي
2- نمک زار
3- رودخانه
4- نخلستان
5- شهر
6- روستا
7- چولان
8- جادههاي آنتني عمود بر اروندرود
9- درياچه نمک
10- همجواري با دريا در خورعبدالله
11- نهرهاي متعدد متصل به اروندرود.
عوارض طبيعي فوق سرزمين نسبتاً پيچيدهاي را براي انجام يک تک موفق ايجاد کرده بود که در ترکيب با عوارض مصنوعي که دشمن در ساحل دور اروندرود به وجود آورده بود، موجب ابهام بسياري در برنامهريزي براي آفند در اين منطقه ميشد، ولي از آنجا که ارزش نظامي و سياسي اين منطقه براي رژيم بعثي عراق، فوقالعاده مهم بود؛ بنابراين، بايد طراحان عمليات عوارض فوق را به عنوان مشکلات طرح عملياتي ملاحظه نموده و براي فايق شدن بر آنها راهکارهاي مناسب تاکتيکي در نظر ميگرفتند؛ بنابراين، فرماندهي قرارگاه خاتم الانبياء(ص) تصميم گرفت تا نحوه عبور از رودخانه، چگونگي جنگيدن در نخلستان، باتلاق و شيوه درگيريهاي شهري را به رزمندگان لشكرها و تيپهاي شرکت کننده در اين عمليات، آموزش دهد.
/خ
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}